خدا حافظ کوکو( شیر)
سلام مهران جان خوبی؟؟؟؟ دوستان مهران به شیر میگه کوکو و من هم از کلمه کوکو استفاده کردم مهران جان 5 اردیبهشت بود ظهر به شما کوکو(می می) دادم بجای صبحانه بعدش. روی کوکوها چسب زدم که دیگه شما نخواسته باشید کوکو بخورید سر ظهر بود امدید که کوکو بخورید که دیدی کوکو مامان اف شده بهت گفتم بهش دست بزن که ترسیدید و دست نزدید چند دقیقه یک بار امدید و یه نگاهی به کوکو میکردید و میرفتید برای ظهر خوابیدن من رفتم اتاق بالا تا شما من را نبینید تا بخوابید که مامی جون شما را خواباند روز اول اصلا طرف کوکو نیامدید و بهانه ای کوکو هم نکردید شب شد وقت خواب رفتی تو بغل بابا جلیل و خوابیدی و شب که شد تو خواب کوکو خواستید و من هم به شما تو شب که خواب بودید کوکو...
نویسنده :
میترا
15:58